اعتماد
طبق تجربه ای که کسب کردیم اعتماد سه محرک اصلی دارد :عدم ظاهر سازی . منطق و دلسوزی

انسان ها زمانی به شما اعتماد خواهند کرد که بدانند با خود واقعی شما ارتباط برقرار می کنند (عدم ظاهر سازی )

شایستگی و قضاوت خود را باور داشته باشید (منطق) و حس کنند که به ان ها اهمیت می دهید (دلسوزی )

اکثرا زمانی که اعتماد ها از بین می روند غالبا می توان موضوع را به یکی از این سه موضوع ربط داد

انسان ها نمی دانند که پخش کردن اطلاعات نادرست میتواند به اعتماد کردن به ان ها خدشه وارد کند

فشار روانی این موضوع را شدید تر می کند که منجر به بیشتر شدن رفتار های بدبین کننده می شود مثلا شاید در یک مصاحبه شغلی ناخوداگاه یک فرد شخصیت واقعی خود را پنهان کند همین رفتار شانس ان ها را برای پذیرش کاهش می دهد

اعتماد سه اصل دارد: عدم ظاهرسازی :منطق و دلسوزی . زمانی که اعتماد از بین برو غالبا می توان موضوع را به یکی از این سه موضوع ربط داد برای به وجود اوردن اعتماد به عنوان یک رهبر باید متوجه شوید که تزلزل شما در کدام یک از اصل ها است

بیشتر ما یک الگوی با ثبات از سیگنال های اعتماد طراحی می کنیم که بیان می کند برای یک اینده ی بسیار درخشان رفتار های کوچک تاثیر گذار هستند

همه ی انسان ها ضعف اعتماد دارند و برای اعتماد سازی به عنوان یک رهبر باید در ابتدا نقطه ضعف خود را بشناسید

برای درک این تزلزل به یکی از اتفاقات گذشته خود فکر کنید که به اندازه ای که توقع داشتید به شما اعتماد نداشتند شاید یک فروش مهم را از دست دادید یا یک ماموریت سودمند را از دست دادید شاید یک نفر فقط به میزان توانایی شما در اجرا شک کرده باشد با یاداوری ان لحظه یک کار سخت انجام دهید به شخص مقابل حق بدهید و او را بدبین شما نام بگذاریم

فکر می کنیم شک های بدبین در مورد شما درست باشد و خودتان باعث از بین رفتن این اعتماد شده باشید این روند فقط زمانی مفید خواهد بود که ان را قبول کنید

اگر قرار باشد یکی از این سه اصل اعتماد بیان شده را در نظر بگیرید از نظر شما کدام یک از ان ها در ان شرایط خاص لغزیده است ؟

ایا بدبین شما احساس می کند که قستمی از شخصیت خود را کامل یا به درستی نشان نداده اید ؟ در این زمان ایراد از عدم ظاهرسازی است ایا بدبین شما احساس می کند که سود خود را ترجیح دادید ؟ در این موقعیت پای موضوع دلسوزی در میان است . ایا بدبین شما دقت انالیز یا یا توانایی اجرای برنامه مقام خواهی شما را زیر سوال می برد ؟ بنابراین منطق مشکل افرین شده است . وظیفه شما به عنوان رهبر به وجود اوردن شرایط برای افرادی است قدرت و ظرفیت خود را شکوفا کنند . هر مقدار که اعتماد بیشتری به وجود بیاورید احتمالش بیشتر خواهد بود که توانایی این را داشته باشید این مدل رهبری را اجرا کنید

الان چند قدم به سمت عقب بردارید و تلاش کنید الگوی لغزش هایتان را در تعدادی اتفاق مختلف ببینید چند نوع از تعامل سرامد از نظر خود (پشیمان شدن از دلیل اتفاق) انتخاب کنید و یک بررسی سریع اعتماد بر روی هر یک از ان ها انجام دهید غالبا در چه موضوعاتی ضعف دارید ؟ایا در مواقع فشار های روحی و روانی و یا حضور در میان منافع مختلف این الگو دچار تغییر می شود ؟ مثلا در هنگام برخورد با افراد زیر دست خود یک نوع تزلزل خاصی دارید اما در جمع افراد بالاتر از خود ضعف های دیگری از شما نشان داده می شود ؟ این اتفاق عجیب و غیر معقول نیست

وقتی این تحقیقات را با یک فرد دیگر که شما را به خوبی بشناسد انجام دهید مفید تر خواهد بود . اشتراک گذاری فکر شما می تواند باعث از بین بردن شک و حس ازاد بودن شود . طبق تجربیاتی که کسب کردیم حدود 20 درصد از خودارزیابی ها به یک دور بازبینی نیاز دارند پس شریکی را در نظر بگیرید که با شما کاملا صادق باشد برگشت به سمت عقب و امتحان مستقیم تحلیل از راه گفتگو رودررو و واضح با فرد بدبین را در نظر بگیرید . برای بازسازی اعتماد همین گپ و گفت می تواند به تنهایی یک راه قدرتمند باشد . در صورت قبول کردن مسئولیت یک ضعف انسانیت (عدم ظاهرسازی ) و کیفیت تحلیل (منطق) خود را نمایش می دهید و میزان تعهد خود به رابطه را به اطلاع دیگران می رسانید (دلسوزی )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *